شهر رامهرمز در ۱۱۶ کیلومتری شرق اهواز با قدمتی نزدیک به ۴۰۰۰ سال قرار گرفته است. در قدیم رامهرمز را به نام «سمنگان» میشناختند ولی پس از بیماری «هرمز ساسانی»، پادشاه وقت آن زمان او را از «استخر» پایتخت آن دوره، به سمنگان آوردند و چون او در این شهر شفا یافت، از آن پس نام سمنگان را رامهرمز نهادند. رامهرمز پس از شوش دومین شهر استان خوزستان است که پایتخت ایران بوده است.
در ۲۵ کیلومتری شمالشرقی شهرستان رامهرمز، در استان خوزستان در منطقه «ماماتین»، ثروتی سیاه و میراثی چند هزار ساله قرار گرفته است. چشمههای جوشان قیر طبیعی ماماتین از جذابترین جاهای دیدنی رامهرمز به شمار میرود که گاهی طلای سیاه از آنها به بیرون میجهد. قیر که بهعنوان طلای سیاه نیز شناخته میشود، از این چشمههای سیاه رنگ طبیعی میجوشد.
درباره چشمه های قیر ماماتین
در منطقه ماماتین، ۱۰ چشمه قیر طبیعی به صورت تنورهای نانوایی وجود دارد که با مصالحی از قبیل قلوهسنگ و ملات ساروج در دو طرف یک مسیل کمآب قرار گرفتهاند. هنگامی که این چشمهها فوران میکنند در بستر رودخانه قرار میگیرند.
چشمههای سیاه رنگ با آب این رودخانه در رامهرمز که «رود زرد» نام دارد، ترکیب میشوند و در نهایت زمانی که غلظت نفت و قیر آن کم شد به زمینهای کشاورزی میرسد. همچنین در امتداد رودخانه در نقاطی که عمق رودخانه به دو متر میرسد و غلظت نفت و قیر کمتر است، ماهیهای زیادی نیز در آب قیرآلود و نفت اندود رودخانه زندگی میکنند.
در نزدیکی این چشمههای قیر، کورههایی وجود دارد که از دوران قدیم به جای ماندهاند و هنوز کاملا سالم هستند. این کورهها در دوران گذشته مخصوص تفکیک قیر از آب و املاح بوده اند.
افسانه های مربوط به چشمه های قیر ماماتین
در باورهای مردمی و تاریخ اساطیر ایران، «اسفندیار» نماد رویینتنی میان ابرقهرمانان ولی با یک نقصان است. داستان اسفندیار در کتابهای اساطیری ایران و زرتشتنامه اینگونه نقل شده است که «گشتاسب» پدر اسفندیار به واسطه «زرتشت» از «اهورامزدا» چهار چیز را آرزو میکند.
این چهار آرزو شامل، اول دیدن جایگاه خود در جهان پس از مرگ، دوم گشودن احوال جهان بر او، سوم کارگر نشدن هیچ جنگافزاری بر او و چهارم زندگی جاودان، میشدند. زرتشت این چهار آرزوی گشتاسب را به شرط این که یکی را برای خود برگزیند و سه آرزوی دیگر را به دیگران ببخشد، برآورده کرد.
گشتاسب اولین آرزو را برای خود، دومی را برای «جاماسب» وزیر خود، سومی را به اسفندیار پسر خود و آخرین را به «پشوتن» پسر بزرگ خود بخشید.
اسفندیار برای رویین تن شدن در آب مقدس شست و شو داده شد، ولی هنگامی که در آب مقدس در حال تطهیر بود، چشمان خود را بست. بدین ترتیب چشمهایش رویین نشدند. او بعد از رویین تن شدن در هر نبردی که میکرد، پیروز میدان میشد.
اسفندیار در سفری پرماجرا عزم میکند تا خواهران خود «هما» و «به آفرید» را از کشوری بیگانه آزاد سازد. او در این سفر پرمخاطره هفت مرحله را پشت سر میگذارد که این هفت مرحله به «هفت خوان اسفندیار» معروف هستند.
در خوان سوم، اسفندیار به ناچار با اژدهایی رو به رو میشود. داستان بدین صورت است که اسفندیار در پی رهاسازی خواهران خود خبر اژدهایی مهیب و مخوف را میشنود که مانع حرکت سپاهش شدهاند. سپس او با تدبیر و چارهاندیشی نزدیک اژدها میشود و شکم آن را میدرد.
بدینگونه خونی سیاه از شکم اژدها سرازیر میشود. اما داستان نبرد اسفندیار و اژدها در این نقطه به پایان نمیرسد. اهالی رامهرمز بر این باور هستند که این اژدها باعث به وجود آمدن چشمههای قیر ماماتین شده است.
کاربردهای چشمه های قیر ماماتین
در لوحهای تخت جمشید نیز رد این چشمهها دیده میشود. برطبق نوشتههای تاریخی به دست آمده از این لوحها، مردمان آن زمان از قیر این چشمهها برای ساخت ظروف استفاده میکردند که ظروفی که در «تپه چغامیش دزفول» کشف شده و قدمت آن به هزاره چهارم پیش از میلاد مسیح میرسد، موید این موضوع است و نشان میدهد که قیر در بعضی بناهای تاریخی عیلامی هم کاربرد داشته است.
در سالهای بعد، قیر این چشمهها در صنایع نظامی و روشن کردن خشابها استفاده میشد، ولی اکنون تنها استفادهکنندگان از چشمههای قیر طبیعی خوزستان، اهالی روستای قالند بهبهان هستند که از آن برای اندود کردن ظروف بزرگ نگهداری نان خشک و همچنین درمان گرفتگی و شکستهبندی اعضای بدن استفاده میکنند.
این چشمههای جوشان سیاه رنگ قیر طبیعی که در جوار رودخانه چشمانداز بسیار زیبایی و بینظیری را به وجود آوردهاند، در سال ۱۳۹۰ در فهرست آثار طبیعی ملی ثبت شدهاند.
میتوانید در اندیکای مسجد سلیمان و منطقه اوقیلک بهبهان نیز نمونه این چشمههای قیر طبیعی را مشاهده کنید، ولی شاید هیچکدام از این چشمهها به اندازه چشمههای قیر طبیعی ماماتین دیدنی و جذاب نباشند.
عکسها از امیر جنیدی
نویسنده: شیدا خرمشاهی