نیایشگاه «پارس بانو»، «بانوی پارس» یا «پیربانو» از جاهای دیدنی اردکان است و در ۱۲۰ کیلومتری شمال غربی شهر یزد، ۵۴ کیلومتری اردکان، در جنوب عقدا و درون درهای به نام زرجو (زرجوع) واقع شده است. روستای زرجوع در مسیر درهای باریک قرار گرفته و کوههای اطراف آن پوشیده از درختان بادام و انجیرکوهی است. بنای اصلی نیایشگاه که در کنار یک رودخانهی فصلی ساخته شده است.
زیارتگاه «پارس بانو» که با عناوین «بانوی پارس» یا «پیربانو» هم شناخته میشود، منتسب به پارسبانو، دختر یزدگرد سوم و خواهر «شهربانو» است.
در دامنهی مجاور نیایشگاه، خیلههایی ساخته شده تا خانوادهها در زمان ویژهی زیارت پیر پارس بانو که به مدت ۵ روز ادامه دارد، برای سکونت موقت از آنها استفاده کنند.
از روز مهر تا روز ورهرام از ماه تیر یعنی ۱۳ تا ۱۷ تیر ماه، همه ساله زرتشتیان با برپایی آیینهای دینی و سنتی در این زیارتگاه گرد هم میآیند.
اطلاعات تاریخی
یزدگرد، دو پسر به نامهای هرمزان و اردشیر و پنج دختر به نامهای شهربانو، پارس بانو، مهربانو، نیک بانو و نازبانو داشت. نام همسرش کتایون بود و خدمهای به نام مروارید داشت. یزدگرد پس از شکست از مسلمانان به خراسان گریخت و در آنجا به دست آسیابانی کشته شد. با شایع شدن خبر مرگ یزدگرد، خانواده وی در یزد با یکدیگر وداع نموده و هر یک به سمتی از اطراف یزد متواری گردیدند.
هرمزان و شهربانو، پسر و دختر بزرگ یزدگرد در حین فرار دستگیر و به عربستان به غلامی و کنیزی برده میشوند.
پارس بانو و مهربانو به سمت شمال غربی یزد متواری شدند. این دو در حدود ارجنان از هم وداع نموده، مهربانو به سمت عقدا گریزان میشود که بر اثر بیغذایی و رنج راه در عقدا فوت میکند. وی را در گوشه باغی در عقدا دفن میکنند که اکنون به مزرعه مهر معروف است و مردم آن سامان آن را محل مهربانو مینامند و برای وی شمع روشن میکنند. پارس بانو در سمت غربی عقدا به زرجوع رسیده در کوهی غایب میشود. شکاف سنگیِ زیارتگاه را محل غایب شدن پارس بانو میدانند. درگذشته لباس مقنعه مانندی در شکاف سنگ ظاهر بوده که آن را برای تبرک کنده و حفظ نمودهاند.
در باورهای مردم، این نیایشگاه جایگاه جان باختن و ناپدید گشتن شهبانوی پارس (دختر یزدگرد ساسانی) بنام «خاتون بانو» بوده است و شهبانو در خواب نابینایی نمایان شده و پس از شفای چشمان وی از او میخواهد تا بنای نیایشگاه را بنیان نهد.
پارس بانو در كنار زیارتگاههایی چون پیرسبز، هریشت، ستی پیر، نارستانه و نارکی از پیرانگاههای شناخته شده زرتشتیان ایران است و زرتشتیان اعتقاد دارند که بانویی پاکدامن در آنجا از دست دشمنان پناه گرفته است.
زرتشتیان به منظور اوستاخوانی و نیایش در درگاه خداوند یكتا و همچنین شادی و در کنار هم بودن به این زیارتگاه و دیگر زیارتگاههای زرتشتیان می روند. در ساختمان اصلی پیر، جایگاهی وجود دارد که می گویند در این مكان شهبانوی پارس از دیدهها ناپدید شده است.
در داخل این زیارتگاه همچون دیگر زیارتگاه ها چراغ روغنی وجود دارد و گروهی از زرتشتیان با خود روغن، عود و حتی شیرینی میآورند و آن را نذر میکنند.
در كنار در ورودی زیارتگاه این ابیات نوشته شده است:
ای پیر با مهر و صفا، الگوی پاكی و وفا، رنجیده ازجور و جفا، در جستجویت آمدم
ای پارس بانو خسته ام، غمگین ودل شكستهام، برلطف تو دل بستهام، من درحضورت آمدم
ای بانوی ایران زمین، ای خفته در این سرزمین، برحلقهاش همچون نگین، درزرع جویت آمدم
خاتون بانوها تویی، آوارهام مأوا تویی، درمان و داروها تویی، اینك به كویت آمدم
اندر دل این كوهها، ماندی غریب ای آشنا، هستی غریبان را پناه، زین رو به سویت آمدم
زیارتگاهها یا پیرانگاههای زرتشتیان در یزد، بنابر اعتقاد سنتی این مردم، پناهگاه دختران و وابستگان یزدگرد سوم ساسانی در زمان حمله اعراب و در نهایت، مكان ناپدید شدن یا جان باختن آنان بوده اند. احتمال دارد كه این مكانها پناهگاه وابستگان این پادشاه در سالهای پر هرج و مرج پایانی این خاندان باشد كه از دست شورشیان و مخالفین داخلی در حال فرار بودهاند.
نظریه دیگر از اهمیت یافتن این مكانها از حفظ دفینههای ساسانی حكایت دارد كه حداقل در یك مورد ستی پیر شواهد زنده از آن موجود میباشد. از سوی دیگر، برخی، پیدایش اولیه این مكانها را با نیایشگاه های ایزد آناهیتا یا فرشته موكل بر آب و گیاه بی ارتباط نمیدانند و در این مورد وجود شواهد طبیعیای مثل كوههای پیرزن و دختر را نیز به عنوان گواهی بر این مدعا میدانند.
موقعیت مركزی این ناحیه نسبت به مرز های تاریخی غربی (بین النهرین)، شمالی (ماوراءالنهر و اران) و شرقی (سیستان) و نیز جدا افتادگی نسبی این قسمت از سایر نواحی به دلیل محاصره شدن در میان بیابانها و كویرها میتوانستند عواملی در تبدیل موضعی و موقتی بعضی نقاط با امكانات طبیعی مناسب به ایستگاههای مهاجرتی و یا پناهگاههای اضطراری باشند .
نقشهایی كه امروزه این مكانها به عهده دارند، عبارتند از:
مكان گردهمایی زرتشتیان به طور سالیانه و منظم
مكان نیایش و دعا
مكان یادآوری گذشتگان
مكانی برای نزدیكی و یكی شدن با طبیعت
مكانی برای انجام مراسم شادمانی دسته جمعی
گویی این جمعیتی كه در دامن یك كوه یا در پهنه یك دشت و دور هم جمع میشوند و توامان به نیایش و پایكوبی مشغول میگردند، میخواهند بقا و استواری خویش را در كنار ارزشمندترین دادههای طبیعت در نواحی بیابانی و كم آب، یعنی سایه كوه و چشمه آب جشن بگیرند. در واقع گرد آمدن همگانی مردمانی كه ریشه باستانی دارند در كنار این چشمه ها كه منبع زندگی در بیابان بی آب محسوب میشوند و به یاد آوردن نیاكان در ضمن قصهها و مثلها و نیز شادی و شادكامی هر چند كوتاه مدت در طی چند روز و شب زیارت، به خودی خود موضوعی قابل ستایش و احترام است؛ موضوعی كه ما این روزها به آن خیلی احتیاج داریم.
بنابراین این مكانها شایستهاند كه مقدس به شمار آیند، چه دخترانی از این یا آن پادشاه در آنها به دل كوه رفته باشند یا اینكه زمانی شاهد بیم و امیدهای صدها دلشكسته مهاجر از تاراج زمانه باشند. این مكانها مقدسند زیرا به هرگونه كه پدید آمده باشند، انتقالدهنده تاریخچه و سرگذشتی مملو از اعتقادات، رنجها، مقاومتها و عشق و امیدند.
نویسنده: آزاده یوسف نژاد