از دیرباز انسان در تلاش بوده است تا به هر نحوی گذر زمان را نشان دهد؛ از ساعتهای شنی و آفتابی گرفته تا ساعتهای کوکی و دیجیتالی امروز، همه و همه از ارزشمندبودن وقت و زمان و تلاش بشر برای نشاندادن ثانیهها، دقیقهها و ساعتها حکایت دارد.
موزه ساعت کرمان از جاهای دیدنی کرمان است که قصهی ساعتها، اختراع و پیشرفت آنها را روایت میکند. در موزه ساعت کرمان میتوان لحظاتی را در گنجینهای از نوای تیک تاک ساعتهای قدیمی سپری کرد و داستان زندگی آنها را با لهجهی گرم و مهربان کرمانی شنید. کجارو شما را به شنیدن صدای گذر ثانیهها در موزهی ساعت کرمان دعوت میکند.
آقا ماشاالله، از قالی تا ساعت
منبع عکس: nedayekerman
ماشاالله ترابی، از اولین ساعتسازهای کرمان در عهد ناصری و در دوران قاجار است. او در ابتدا در صنعت قالیبافی کار میکرد و به طراحی نقشهی قالی میپرداخت. بعد از مدتی برای کسب سود بیشتر تصمیم میگیرد، به خریدوفروش قالی روی آورد و با خریدن چند قالی از بندرعباس راهی کشور هند میشود؛ اما سفر به هندوستان، مسیر جدیدی را در زندگی آقا ماشاالله باز میکند. در این سفر وی با صنعت ساعتسازی آشنا میشود و همان جا به ذهنش میرسد که وارد این حرفه شود.
ماشاالله بعد از برگشتن از این سفر، در کاروانسرای گلشن کرمان مغازهای کوچک میگیرد؛ مغازهای که بهدلیل سبک خاصش، در آن دوران مردم زیادی را به تماشای خود میکشاند؛ چون تا حالا در این شهر مغازهای که میز، صندلی و ویترین داشته باشد وجود نداشت و برای آنها تازگی داشت. او کارش را با مونتاژ قطعات ساعتی شروع میکند که از هندوستان آورده بود؛ بعد از مدتی نام و مغازه ساعتسازیاش در کرمان معروف میشود تا جایی که حاکم وقت کرمان، وی را به دربار دعوت میکند و از او میخواهد ساعتی بسازد که همهی مردم شهر بتوانند آن را ببیند. ماشاالله برای ساخت این ساعت برجیشکل، در سفر بعدی خود به هند و پس از جستجو برای یافتن طرح موردنظرش، توانست ساعتی را طراحی کند که تا سالهای متمادی در کاروانسرای وکیل نصب بود.
حرفه و کار ماشاالله به فرزندش اسدالله به ارث رسید و راه پدر را ادامه داد و در کار خود مسلط بود. شهرهی کار ترابیها به سوئیس نیز رسید. در سال ۱۳۵۲ خورشیدی، کارخانه معروف ساعتسازی سوئیسی به نام وست اند واچ (west end watch) از وی برای سفر به این کشور دعوت کرد تا روشی برای بهبود کیفیت ساعتهای این کارخانه معرفی کند.
گنجینه ساعتها، از مغازه تا موزه
منبع عکس: nedayekerman
تابلوی سردر چوبی مغازه ترابیها با عنوان «ساعتفروشی ـ ساعتسازی ترابی»، اکنون در موزهی ساعت شهر کرمان قرار دارد؛ موزهای که با عشق و علاقهی سیروس ترابی، نوهی ماشاالله، برپا شده است و خودش با لهجهی شیرین و گرم کرمانی، قصهی ساعتهای آن را روایت میکند و هرآنچه که از پدر و پدربزرگش شنیده و تجربه کرده است، برای بازدیدکنندگان نقل میکند.
در موزه ساعت کرمان، ساعتها در چهار غرفه در معرض نمایش هستند که شامل انواع ساعتهای شنی، آبی، مچی، رومیزی و دیواری میشوند و صدای دنگ دنگ برخی از آنها که همچنان کار میکنند، به گوش میرسد. دو عدد از نفیسترین ساعتهای رومیزی دنیا موسوم به «ساعت سال کوک» که ساخت کشور آلمان هستند، در این موزه نگهداری میشود. از این نوع ساعت، چهار نمونه در این ایران وجود دارد که دو ساعت دیگر در کاخ گلستان تهران قرار دارد. از دیگر ساعتهای جالب این گنجینه میتوان به اولین ساعت آزمایش شده در فضا، ساعت کلیساییشکل ساخت آلمان، ساعت آبی متعلق به دوران صفویان و ساعتهای مخصوص افراد نابینا اشاره کرد. از دیگر اشیای موزه، عینکهای ذرهبینی ساخت ترابی بزرگ، سکهها و تمبرهای قدیمی هستند.
ساعت بازدید: از ساعت ۹ صبح تا ۱۴ بعدازظهر
روز تعطیل: این موزه همه روزه بهجز دوشنبهها باز است.
نشانی: خیابان شهدا یا زریسف سابق، حدفاصل چهارراه انقلاب و چهارراه عصای سفید
ﭼﻪ ﺍﻳﺪﻩ ﺑﺪی ﺑﻮﺩﻩ، دایرهای ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺳﺎﻋﺖ، ﺍﺣﺴﺎﺱ میکنی ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻓﺮﺻﺖ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻫﺴﺖ، اما ﺳﺎﻋﺖ ﺩﺭﻭﻍ میگوید؛ ﺯﻣﺎﻥ ﺩﻭﺭ ﻳﮏ ﺩﺍﻳﺮﻩ ﻧمی ﭼﺮﺧﺪ! ﺯﻣﺎﻥ ﺭﻭی خطی ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ میﺩﻭﺩ ﻭ هیچگاه، هیچگاه، هیچگاه ﺑﺎﺯ نمیگردد. ﺍﻳﺪﻩ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﺩﺍﻳﺮﻩ، ﺍﻳﺪﻩی ﺟﺎﺩﻭﮔﺮی ﻓﺮﻳﺒﮑﺎﺭ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ؛ ﺳﺎﻋﺖ ﺧﻮﺏ، ﺳﺎﻋﺖ شنی ﺍﺳﺖ؛ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻳﺎﺩﺁﻭﺭی میکند ﮐﻪ دانهای ﮐﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺩﻳﮕﺮ ﺑﺎﺯ نمیگردد. ﺍﮔﺮ ﺭﻭﺯی ﺧﺎﻧﻪ بزرگی ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ، ﺑﻪﺟﺎی ﻫﻤﻪ ﺩﮐﻮﺭﻫﺎ ﻭ ﻣﺠﺴﻤﻪها ﻭ ستونها، ﺳﺎﻋﺖ شنی بزرگی برای ﺁﻥ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺳﺎﺧﺖ ﻭ میگویم، ﺩﺭ ﺁﻥ ﺳﺎﻋﺖ شنی، آنقدر ﺷﻦ ﺑﺮﻳﺰﻧﺪ ﮐﻪ تخلیهاش ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻣﺘﻮﺳﻂ ﻋﻤﺮ ﻳﮏ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻃﻮﻝ ﺑﮑﺸﺪ، ﺗﺎ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﮐﻪ روبهرﻭﻳﺶ میایستم ﺑﻪ ﻳﺎﺩ ﺑﻴﺎﻭﺭﻡ ﮐﻪ ﺯﻣﺎﻥ، «ﺧﻂ» ﺍﺳﺖ، ﻧﻪ «ﺩﺍﻳﺮﻩ» و ﺯﻣﺎﻥ ﺭﻓﺘﻪ ﺩﻳﮕﺮ ﺑﺎﺯ نمیگردد...
«احمد شاملو»
عکسهای گالری از محمد علی خسروشاهی
نویسنده: اکرم زمانی نوری