مدرسه رشدیه
(جاهای دیدنی)
بدون نظر
تماس
مسیریابی
افزودن دیدگاه
اطلاعات کسبوکار
آدرس
ایران، استان آذربایجان شرقی، تبریز، خیابان ارتش جنوبی، مجاورت بنای مرکز اسناد شمالغرب کشور
اطلاعات تماس
شماره تماس
وبسایت و شبکههای اجتماعی
ساعات کاری
توضیحات کسبوکار
تاریخ ۱۵۰ ساله تاسیس مدارس ایران متاثر از وقایع و حوادث پر فراز و نشیب دو قرن گذشته بوده است؛ در این راستا، نخستین مدرسه ایرانی به سبک نوین توسط امیرکبیر - صدراعظم ایران- با نام دارالفنون و با هدف تربیت نیروی متخصص ایرانی جهت تقویت ایران و کنترل اداره کشور در برابر هجوم بیگانگان تاسیس شد و به عنوان نمادی از برنامه اصلاحات بنیادی در ایران شناخته شده است. در ادامه این روند اصلاحی، میرزا حسن رشدیه ملقب به پدر فرهنگ نوین و بنیانگذار مدارس به سبک جدید در ایران در سال ۱۳۰۱ هجری قمری (۱۲۶۲ هجری شمسی) نخستین مدرسه به سبک جدید را در شهر تبریز دایر کرد. موقعیت جغرافیایی بنا $('.map-container') .click(function(){ $(this).find('iframe').addClass('clicked')}) .mouseleave(function(){ $(this).find('iframe').removeClass('clicked')}); بنای اولیه مدرسه رشدیه در محله ششگلان (از محلههای قدیمی شهر تبریز) قرار داشت که در سال ۱۳۱۱ قمری (۱۲۷۲ هجری شمسی) به علت تخریب آن، بنای دیگری در کوی «جبهخانه» احداث شده است. سپس در سال ۱۳۲۹ قمری (۱۲۸۹ شمسی) مدرسه به مکان فعلی خود در خیابان ارتش جنوبی و به مجاورت بنای «مرکز اسناد شمالغرب کشور» انتقال یافت. تاریخچه میرزا حسن تبریزی ملقب به «رشدیه» - لقب رشدیه به سبب تاسیس مدارس ابتدایی در ایران به وی داده شده است، زیرا در استانبول نام مدارس ابتدایی «رشدی/رشدیه» بود - روز جمعه پنجم ماه رمضان سال ۱۲۲۹ هجری شمسی (۱۲۶۷ هجری قمری) فرزند ملا مهدی از علمای بنام تبریز و سارا خانم نوهی صادق خان شقاقی در محله چرندآب تبریز چشم به جهان گشود. وی پس از رسیدن به سن رشد وارد مکتبخانه شد. پس از گذشت مدتی کوتاه مکتبدار به هوش و ذکاوت وی پی برد و او را به عنوان جانشین یا به عبارت امروزی «مبصر» کلاس تعیین کرد. حسن که کودکی باهوش بود و علاقه فراوانی به یادگیری داشت، از رفتار مکتبدار (میرزا) به شدت ناراحت بود، زیرا وی کودکان را برای یادگیری به شدت مورد تنبیه بدنی قرار میداد. در نتیجه این رفتار خشن باعث میشد که با وجود یادگیری خواندن و نوشتن با تمرین و تکرار، اغلب کودکان از تحصیل و یادگیری منزجر میشدند. حسن که که کلید مکتب را در اختیار داشت، صبحها زودتر به آنجا میرفت و از دوستان خود نیز خواسته بود که زودتر به مکتب بروند؛ وی پس از آب و جاروی حریم مکتب، در یادگیری درسها به سایر دانشآموزان کمک میکرد و در نتیجه، مجازاتها نیز تخفیف پیدا میکرد. این روند باعث شد تا در میان بچهها محبوبیت فراوانی پیدا کند. پس از فراگیری علوم و تحصیلات در نزد پدر به دلیل هوش و استعداد فراوان در زمره علمای شهر قرار گرفت و در سن ۲۲ سالگی به سمت امام جماعت یکی از مسجدهای تبریز انتخاب شد. سپس، برای ادامه تحصیلات و خواست پدرش برای کسب درجه اجتهاد قصد داشت تا عازم نجف اشرف شود؛ اما با خواندن مقالهای در روزنامه «ثریا» که شمار ایرانیان باسواد را از هر هزار نفر ده نفر ذکر کرده بود، بسیار متاثر شده و از سفر به نجف صرفنظر کرد و برای فراگیری شیوههای نوین آموزش عازم دارالمعلمین شهر بیروت شد که توسط فرانسویان تاسیس شده بود. وی به مدت دو سال در آنجا اقامت داشت و در این مدت ضمن تحصیل در علوم مختلف با شیوههای نوین تدریس آشنایی پیدا کرد. پس از طی این دوره و در سال ۱۲۶۱ شمسی، به منظور تاسیس مدرسه با شیوه نوین، از مدارس جدید استانبول بازدید کرد و در همانجا الفبای صوتی را برای جایگزینی با روشهای قدیمی آموزش و رفع مشکلات تدریس در زبان فارسی را ابداع کرد. پس از آشنایی کامل با اسلوب و طرز تعلیم الفبا به روش جدید، نخست به ایروان رفت زیرا اهالی آنجا به دلیل مشاهده مدارس روس، در استقبال از فرهنگ ایرانی اشتیاق بیشتری داشتند. در نتیجه، در سال ۱۳۰۱ هجری قمری و به کمک حاج آخوند، برادر ناتنیاش، نخستین مدرسهی ایرانی را به سبک جدید، برای مسلمان زادگان قفقاز تاسیس کرد و با اصول (الفبای صوتی) که ابداع خودش بود، شروع به تدریس کرد. پس از چهارسال اقامت و مدیریت مدرسه مذکور در ایروان، ناصرالدین شاه در هنگام بازگشت از سفر دوم فرنگستان به ایران و به هنگام گذر از ایروان از وی خواست تا برای تاسیس مدارس ابتدایی به ایران بازگردد. اما اندکی بعد، اندیشید با تاسیس این مراکز، قانون اروپایی در ایران رواج مییابد و برای سلطنت وی خطر بزرگی را به وجود خواهد آورد. از اینرو، از حمایت رشدیه اجتناب کرد. پس از مدتی میرزا حسن با وساطت دوستان و اطرافیان، اجازه یافت تا به ایران بازگردد. به همین دلیل اداره امور مدرسه را به برادر ناتنی خود واگذار کرد و به زادگاه خود، تبریز بازگشت. او پس از ورود به ایران و در دیدار با خانواده و منسوبین، عدهای از آنها را که باسواد بودند، دعوت به همکاری کرده و شیوه نوین آموزشی خود را به آنان آموخت و به کمک آنها اولین دبستان را در سال ۱۳۰۵ هجری قمری در محله ششگلان تاسیس نمود. اشتیاق مردم به با سواد شدن کودکانشان، به آسانی و عاری از خشونت، سبب استقبال بسیار از مدرسه شد. مکتبداران که اوضاع را به ضرر خود میدیدند، رئیس السادات را وادار کردند تا رشدیه را تکفیر و فتوای انهدام مدرسهی جدید را صادر کند. به این ترتیب، عوام که همیشه منتظر چنین اوامری هستند، با چوب و چماق به دبستان یورش بردند و رشدیه شبانه به مشهد فرار کرد. این روند همچنان ادامه یافت و رشدیه پنج مدرسه دیگر در تبریز و مشهد تاسیس کرد و هر بار با کارشکنی و دسیسههای تاریک اندیشان تعطیل شدند. ولی وی از تعلیم کودکان ایرانی دلسرد نشده و با فروش املاک خود و نیز کسب اجازه از علمای نجف، مسجد شیخ الاسلام تبریز را به مدرسه تبدیل کرده و در کلاسها میز، نیمکت و تخته سیاه قرار داد و تدریس به شیوه جدید را از سر گرفت. همچنین مدرسهای را برای آموزش بزرگسالان تاسیس کرد که در آنجا توانست در مدت ۹۰ ساعت خواندن و نوشتن را به محصلان مدرسه بیاموزد. در نهایت تاسف، این مدارس نیز به سرنوشت سایر مدرسهها دچار شده و حتی در حمله صورت گرفته یکی از دانش آموزان جان خود را از دست داد. رشدیه نیز از ناحیه پا در این حادثه زخمی شده و از سر اجبار جلای وطن کرد. وی که در مشهد نیز از ناحیه دست دچار شکستگی شده بود، شعری با این مضمون سرود: مرا دوست بی دست و پا خواسته است پسندم همان را که او خواسته است با انتصاب میرزا امین الوله به والیگری آذربایجان، در زمان پهلوی اول پس از تصویب قانون تاسیس مدارس نوین در کشور توسط رضا شاه، رشدیه به دعوت وی بار دیگر به تبریز بازگشت و مدرسه بزرگی را در تبریز تاسیس کرد. وی در این مدرسه به ۶۰ نفر دانش آموز کلاه و لباس یکسان پوشاند و به تعلیم و تربیت آنها پرداخت. ولی با برکناری امین الدوله، تاریخ تکرار شد و مدرسه به آتش کشیده شد. میرزا حسن رشدیه در اواخر عمر و برای در امان ماندن از دشمنان خود به قم رفت و در ۲۹ آذر سال ۱۳۲۳ و در سن ۹۷ سالگی در همانجا درگذشت. رشدیه علاوه بر فعالیتهای آموزشی و بنا نهادن آموزش نوین در ایران، روزنامههایی به نام «مکتب» و «طهران» رانیز منتشر میکرد؛ از او ۲۷ اثر به جای مانده است که از جمله آنها میتوان به بدایه التعلیم، هدایه التعلیم، نهایه التعلیم، تحفه الصبیان، صد درس، تنبیه الغافلین، ارشاد الطالبین و ... به یادگار مانده است. با مرور زمان، موجی متفاوت و جدید از علم آموزی در شهر تبریز در دوران معاصر شکل گرفت که می توان این حرکت را ادامهی راه رشدیه دانست. به این ترتیب بهدلیل تصویب قانون مدارس نوین توسط رضاشاه و همت و تلاشهای بیوقفه این بزرگمرد و ارادهی آهنین مردانی چون رشدیه در کشورمان بیش از بیست میلیون دانش آموز و دانشجو در سراسر کشور به تحصیل میپردازند. بر اساس گفته فریدون کوچرلی در تمام دنیای اسلام، آذربایجان نخستین خطهای است که تدریس با اصول صوتی در آن آغاز شده است. از اینرو، به منظور قدردانی و تقدیر از زحمتهای بیدریغ وی تندیس یادبودی در حیاط مدرسه - مقر فعلی سازمان میراث فرهنگی - نصب شده است. همچنین یکی از منطقههای بزرگ شهر تبریز و نیز موسسه آموزش عالی به نام وی نامگذاری شده است. معماری و قدمت بنا بنای فعلی مدرسه رشدیه از جاهای دیدنی تبریز به شمار میرود و متعلق به دوره پهلوی اول است. این بنا دارای ساختمانی دو طبقه به طول ۴۲ متر و عرض ۳۰ متر بوده و مجهز به بخشهای مختلفی از جمله کتابخانه، آزمایشگاه و کارگاه صنایع و کارهای دستی است. این بنا مشرف به حیاط بسیار وسیعی بوده و نمای ساختمان نیز مزین به آجرکاری زیبایی است. پیکره غربی بنا در طول سالها دچار فرسایش و تخریب شده بود، ولی در سالهای اخیر، عمارت توسط سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان آذربایجان شرقی خریداری شده و مورد مرمت قرار گرفت؛ پس از پایان عملیات بازسازی نیز بنا به عنوان مقر اصلی سازمان میراث فرهنگی مورد استفاده قرار گرفته است. نویسنده: سعیده خلیلیصفا
دیدگاهها
امتیاز کسبوکار
اولین دیدگاه این کسبوکار را شما ثبت کنید.
نظر شما مهم و اثرگذاره و به بقیه کمک میکنه بهتر انتخاب کنن
1
2
3
4
5