قبرستان عاشقان
(جاهای دیدنی)
بدون نظر
تماس
مسیریابی
افزودن دیدگاه
اطلاعات کسبوکار
آدرس
ایران، استان خراسان رضوی، مشهد، توس، روستای عاشقان
اطلاعات تماس
شماره تماس
وبسایت و شبکههای اجتماعی
ساعات کاری
توضیحات کسبوکار
با شنیدن نام قبرستان عاشقان، ذهن به دنبال رمان یا داستانی است که بخواند و بداند که چگونه ممکن است یک قبرستان این نام را به خود بگیرد یا به دنبال یک ماجرای اساطیری و داستانی ادبی با شخصیتهای عاشقانه آن میگردد. اما با دیدن یک قبرستان واقعی ذهن به دنبال دلیلی برای نامیدن این قبرستان و رمز و رازش میگردد. بنابراین خیلی ساده نمیشود از کنار این مکان و نامش گذشت. براستی قبرستان عاشقان کجاست؟ وقتی در مورد شهر توس به تحقیق و جستجو برآمدم، متوجه شدم که قبرستان عاشقان مکانی است واقعی که در روستایی به همین نام در شهر توس در مشهد قرار گرفته است. در جاده قدیم قوچان از مشهد به توس، نرسیده به روستای سیدآباد، محله کال زرکش، جاده سیدآباد به ابرغن، در کنار کشفرود، روستایی قرار گرفته است که نام آن را روستای عاشقان گذاشتهاند. این روستا که از جاهای دیدنی توس است، بین کشفرود و آرامگاه فردوسی قرار دارد. روستای عاشقان شبیه به قلعهای بزرگ است که ورودی هم دارد. دیوار قلعه روستای عاشقان در برخی نقاط آن به حدود ۶ متر میرسد. امروزه بقایایی از این باروی بزرگ باقی مانده که دارای ۴ برج در اطراف خود است. روستای عاشقان در حال حاضر جمعیت کمی دارد. در گذشته جمعیت روستا بیشتر بوده، اما چون زمینهای این روستا موقوفه آستان قدس است، مردم از آنجا مهاجرت کردهاند. در مورد وجه تسمیه روستا نظرات مختلفی وجود دارد. برخی براین عقیدهاند که این روستا همان شهر بزرگ حماسهخیز توس است که فردوسی در شاهنامه آن را به تصویر کشیده است. به عقیده برخی سابقه این روستا به احتمال زیاد به عهد اشکانیان میرسد. برخی واژه عشق در نام روستا و قبرستان را معرب شده اشق با ریشه اوستایی ایش به معنای جستن و خواستن دانستهاند. برخی نیز نام این روستا را برگرفته از داستانهای رمانتیک و عاشقانهای میدانند که مردم روستا در این مورد به صورت شفاهی و سینه به سینه نقل کردهاند. روستای عاشقان با تمام اوصافی که گفته شد، در فهرست آثار ملی ثبت نشده و اطلاعاتی دقیق از قلعه آن به دست نیامده که مشخص باشد مربوط به کدام دوره تاریخی است. در روستای عاشقان قبرستانی به همین نام وجود دارد که سابقه آن را به اواخر دوره تیموریان نسبت دادهاند. این قبرستان در فاصله ۱۵۰ کیلومتری روستا قرار دارد. زمین این قبرستان حدود ۲ متر بالاتر از سطح زمین اطراف خود است. خاک این قبرستان سفید است و رنگ آن با خاک بیرون و اطراف قبرستان کاملا فرق دارد. تپه این قبرستان در حدود ۲۸ در ۶۰ متر است. در قبرستان عاشقان، ۴ سنگ قبر صندوقی با حجاریهای مذهبی، تراشهای منحصر به فرد و آیات قرآنی و سنگ مزار محرابی وجود دارد. در دیگر سنگ قبرهای قبرستان عاشقان که به صورت شکل محرابی و تزیینات حجاری هستند، تصاویری مربوط به گلابپاش، آیینه، شانه و...دیده میشود. این قبرستان همچنین قبرهایی به حالت سرپایی نیز دارد. این اثر در تاریخ ۲۷ اسفند ۱۳۸۶ با شماره ثبت ۲۲۲۶۷ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسید. در این قبرستان همچنین اشیایی از جمله سفالهایی کشف شده که مربوط به دوره تیموری و عصر صفوی است. در وجه تسمیه نام قبرستان و روستای عاشقان روایات مختلفی ذکر شده است. برخی بر این عقیدهاند که نام عاشقان بر این قبرستان و روستا ارتباطی با داستانهای عاشقانه ندارد و این روستا و قبرستان را به عهد اشکانیان نسبت میدهند، اما این تنها برگرفته از روایات شفاهی است و سندی در این مورد به دست نیامده است. بدین شکل این که آیا روستا و قبرستان آن، مربوط به دوره اشکانیان است یا، نه طبیعی است که نیاز به بررسی بیشتری دارد. وجود قلعه قدیمی در این منطقه و قرار گرفتن مشهد در قلمرو حاکمیت اشکانیان این موضوع را به ذهن نزدیک میکند، اما بدون سندی قوی که چنین چیزی را اثبات کند، نمیتوان به طور قطع در این مورد اظهار نظر کرد. برخلاف این نظر که نام قبرستان ارتباطی به داستانهای عاشقانه ندارد، اهالی روستای عاشقان چنین فکر نمیکنند. آنها گویا روایاتی مختلف دارند که به صورت شفاهی و سینه به سینه از گذشتگانشان به آنها به ارث رسیده است. دقت در این داستانها نشان میدهد که روایتها خاستگاههای اساطیری دارند و با گذشت زمان بر آنها افزوده یا کم شده است. از چندین روایتی که در این مورد وجود دارد، میشود پی برد که اصل همه روایتها بر یک داستان عاشقانه اشتراک دارد. اینکه دختر و پسری در روستای عاشقان بودهاند که از دو طبقه اجتماعی متفاوت، یکی دختر صاحب قلعه که به طور حتم صاحب اختیار روستا بوده و دیگری پسر کارگر قلعه که دل در گرو هم داشتهاند، اما آنها را از هم جدا کردهاند. صاحب قلعه پسر کارگر را مجازات کرده و در چاه انداختهاست و دیگری نیز به خاطر از بین رفتن معشوقش خود را در چاه انداخته و به وصال او رسانده است. وجود طبقات اجتماعی در دورههای تاریخی جامعه ایران اثبات شده است و این تضادهای اجتماعی در تاریخ ایران سابقهای دیرینه دارند. به گفته اهالی روستا، چاه مورد نظر در محل امروزی قبرستان بوده است. برخی دیگر از اهالی این روستا بر این اعتقاد هستند که روستای عاشقان مربوط به توس پهلوان شاهنامه است که دل در گروی دختری از این روستا دارد. چون پدر دختر با وصلت این دو مخالفت کرده است، دختر از توس خواسته که پدرش را به قتل برساند و توس با این حرف دریافته که اگر دختر چنین با پدرش سنگدل باشد، پس با توس چگونه خواهد بود؟ از این رو گیسوان دختر را به اسب میبندد و میکشد تا اینکه دختر جانش را در منطقهای که امروزه قبرستان عاشقان نام گرفته از دست میدهد. چنین داستانی را نمیتوان به عینه در مورد توس در شاهنامه فردوسی دید، اما عاقبت توس در شاهنامه نیز مشخص نشده است. یعنی در داستانهای شاهنامه توس به جایی رفته و دیگر بازنگشته و کسی هرگز از وی خبردار نشده که به چه عاقبتی مبتلا شده است. در داستانهای اساطیری ایران، توس یکی از یاوران سوشیانت است که یک روز به همراه وی بازمیگردد. قبرهای صندوقی این قبرستان که مربوط به دوره تیموریان است، به احتمال زیاد مربوط به مسیحیان یا دیگر اقلیتهای ایرانی بوده است. آنچه در اینجا ذکر شد، تنها خلاصهای از روایتهایی است که اهالی این روستا و در موارد بسیار انگشتشماری اهالی توس آن را با جزییات و با بردن نام شخصیتها و مکانهای اطراف، با شرح کامل و صحنهسازیهای رمانتیک بیان میکنند. شاید روایات دیگری هم اهالی روستا داشته باشند، اما تفاوت این دو روایت ذکر شده در این است که در روایت اول پدر دختر مانع وی میشود و برای درس گرفتن دیگران معشوق دخترش را به چاه میاندازد و در داستان دیگر معشوق دختر، وی را از بین میبرد. بدون در نظر گرفتن آنچه اهالی روستا در مورد روستا و قبرستان روایت میکنند، وجود برخی از حجاریهای روی سنگ قبرهای موجود در این قبرستان، مثل شانه، قیچی و گلاب و...برای برخی این تصور را ایجاد میکند که قبرهای دوران معاصر آن نیز مربوط به جوانان و برخی ماجراهای عاشقانه بوده است. برخی وجود حجاریهایی با تصویر دایره بر روی سنگ قبرها را تشخیص ندادهاند، وجود شانه و گلابپاش و قیچی نشان میدهد که تصویر دایرهای شکل به احتمال بسیار، آیینه است. نظر به اینکه در بسیاری از نمایشنامههای قدیمی حماسی و گاهی رمانتیک ایرانی یا حتی تعزیهها که درونمایههای ایرانی دارند، برای نشان دادن جوان بودن یا دلداده بودن یک فرد و رفتن او به سفر یا جایی مثل میدان جنگ که امید بازگشت ندارد، در نمایش از وسایلی سمبلیک مثل شانه، قیچی، آینه و گلابپاش که نمادهایی برای زینت و آرایش و جشن برای فرد در جوانی است، استفاده میشد. بنابراین برخی، وجود چنین تصاویری بر سنگ قبرهای این قبرستان را قرینهای بر این امر تلقی میکنند که در این قبرستان افرادی خوابیدهاند که صاحب داستانهای رمانتیک بدون سرانجام بودهاند. در مورد تصاویر حجاری شده روی قبرها نظرات دیگری نیز موجود است. از این نوع حجاری قبرها که در قبرستان عاشقان است، در جاهای دیگر ایران نیز دیده شده است که برخی آنها را نشان از جنسیت یا طبقات اجتماعی و مشاغل دانستهاند. اغلب این قبرها مربوط به دورههای معاصر است. برخی حجاری شانه یکطرفه و آیینه را نشانه مرد بودن متوفی و شانه دوطرفه و آیینه را نشانه زن بودن آنها دانستهاند. نقش قیچی بر قبرها را نیز نشانی از جنگجو بودن یا خیاط بودن فرد متوفی میدانند. اینکه این روایات شفاهی در جاهای مختلف ایران تا چه حد محل اطمینان هستند، باید با باستانشناسی این مکانها تطبیق داده شود. بنابراین به آنچه که در دست داریم در این زمینه از روایات شفاهی و گاهی اساطیری از اهالی این روستا و دیگران باید بسنده کنیم به امید اینکه روزی، باستانشناسی این مناطق بتواند عمر روستا و تاریخ آن را شناسایی کند و اطلاعات بیشتری در دست قرار دهد. برای دیدن این قبرستان راه سختی را باید طی کرد، چرا که این مکان هنوز هم حتی برای بسیاری از اهالی توس ناشناخته است. اما اگر سری به شهر توس زدید، میتوانید از این مکان با داستانهای رمزآلود و اساطیریاش دیدن کنید. نویسنده: زهرا آذرنیوش
دیدگاهها
امتیاز کسبوکار
اولین دیدگاه این کسبوکار را شما ثبت کنید.
نظر شما مهم و اثرگذاره و به بقیه کمک میکنه بهتر انتخاب کنن
1
2
3
4
5